آیا تاکنون با افرادی مواجه شدهاید که با ایجاد اندکی صمیمیت از شما دور میشوند؟
آیا شما در اعتماد کردن به انسانها دچار تردید هستید؟
آیا به افرادی برخورد کردهاید که بهطور وسواس گونهای همسر خود را دوست دارند و از شدت علاقه بسیار زیاد، مرتب همسر خود را کنترل و محدود میکنند و یا شاید بتوان گفتن که تشنهی محبت و صمیمیت بیشازاندازه اند؟
شاید از روانشناسان زیاد این جمله را شنیده باشید که نوع رفتار و ارتباط پدر و مادر بخصوص مادر با فرزندش در سالهای اولیه زندگی، در روابط عاطفی او در بزرگسالی نقش تعیینکنندهای دارد؛ اما چگونه تجارب اولیه فرد در دوران کودکی میتواند روابط او را در بزرگسالی تحت تأثیر قرار دهد؟
برای پاسخ به این سؤال در ابتدا باید با نظریهی سبکهای دلبستگی آشنا شد.
هر کودکی که به دنیا میآید، اولین کسی را که در بدو تولد مشاهده و لمس میکند، مادر است. درواقع کودکان در حالی با دنیای آرام و امن جنینی خداحافظی میکنند که امنیت ازدسترفته را با آغوش پرمهر مادر جبران میکنند و چهبسا اثرات طولانیمدت عواطف مادری گستره زندگی فرد را در بر میگیرد. این نظریه معتقد است نوع رابطهی مادر-کودک در سالهای اولیه زندگی و میزان دسترسی به مادر، میزان حمایت مادر هنگام احساس خطر، درجهی حساسیت مادرانه و تکیهگاه ایمن بودن مادر برای کودک تا بتواند به کاوش در محیط بپردازد، سبک دلبستگی فرد را تعیین میکند.
بهعبارتدیگر کیفیت دلبستگی بین مادر و کودک در سالهای اولیه زندگی سنگ بنایی برای تمام ارتباطات و پیوندهای عاطفی دیگر، چون دوستیها، ازدواج، روابط خویشاوندی و غیره میشود.
پرسشنامه سبک دلبستگی «کولینز و رید» ابزار مناسبی برای ارزیابی نحوه شکلگیری دلبستگی های نزدیک است. این آزمون شامل 18 گویه بوده و به شناسایی دلبستگی های ایمن و ناایمن میپردازد.