• 991

اختلال دوقطبی مشکلی در سلامت روان است که عمدتاً بر روحیه شما تأثیر می‌گذارد. اگر دچار اختلال دوقطبی هستید، به‌احتمال‌زیاد موارد زیر را تجربه خواهید کرد:

شیدایی یا دوره‌های هیپومنیک
دوره‌های افسردگی
و به‌طور بالقوه برخی علائم روانی در حین دوره‌های شیدایی یا افسردگی در شما ظهور خواهد کرد.

هر کس تغییراتی در وضعیت روانی خود دارد، اما در اختلال دوقطبی این تغییرات می‌توانند بسیار نگران‌کننده باشند و تأثیر زیادی در زندگی داشته باشند. ممکن است احساس کنید که عدم تعادل روانی شما بسیار شدید شده و نوسانات روحی زیادی تجربه می‌کنید.

بسته به نحوه تجربه این حالت‌های خلقی و اینکه این موضوع تا چه اندازه بر شما تأثیر می‌گذارد، پزشک ممکن است وضعیت شما را به داشتن نوع خاصی از اختلال دوقطبی تشخیص دهد.

«این بیماری یک محرک عاطفی است: وقتی خلق من بالاست، احساس می‌کنم خیلی سریع‌تر، خوشحال‌تر، باهوش‌تر و سرزنده‌تر از هر کس دیگری هستم و وقتی خلقم پایین باشد، انگار رنج کل دنیا را متحمل می‌شوم».

اختلال دوقطبی یا افسردگی- مانیک؟ اصطلاح «دوقطبی» به موضوعی دلالت می‌کند که روحیه شما بین دو حالت بسیار متفاوت شیدایی و افسردگی تغییر می‌کند. درگذشته به اختلال دوقطبی از عنوان افسردگی- مانیک یاد می‌شد، بنابراین هنوز هم ممکن است مردم از این اصطلاح استفاده کنند. برخی از متخصصان مراقبت‌های بهداشتی همچنین ممکن است از اصطلاح اختلال عاطفی دوقطبی استفاده کنند («عاطفی» بدان معنی است که این اختلال به خلق‌وخو یا احساسات مربوط می‌شود).

بسته به حالتی که شما خلق و علائم مختلف دوقطبی را تجربه می‌کنید و اینکه میزان تأثیر آن‌ها بر شما چقدر است، پزشک ممکن است شما را به داشتن نوع خاصی از اختلال دوقطبی تشخیص گذاری کند. در جدول زیر برخی از اصطلاحاتی که ممکن است توسط پزشک شما مورداستفاده قرار بگیرد، وجود دارد.

 

تشخیص

 

اختلال دوقطبی نوع اول

 

 

 

 

اختلال دوقطبی نوع دوم

 

 

 

 

سیکلوتایمی یا اختلال خلق ادواری

معنی تشخیص

 

ممکن است به شما گفته شود که اختلال دوقطبی نوع اول دارید؛ اگر حالت زیر را تجربه کرده باشید:
حداقل یک دوره شیدایی که بیش از یک هفته به طول انجامیده باشد. ممکن است شما دوره‌های افسردگی را نیز تجربه کرده باشید، اگرچه همه این‌طور نیستند.

 

ممکن است به شما گفته شود که اختلال دوقطبی نوع دوم دارید؛ اگر شما هر دو حالت زیر را تجربه کرده باشید:

  • حداقل یک دوره افسردگی شدید
  • داشتن علائم هیپومانیا (شیدایی خفیف)

 

ممکن است به شما گفته شود که دچار سیکلوتایمی شده‌اید اگر:

  • شما در طی دو سال یا بیشتر حالت خلقی هیپومنیک و افسردگی را تجربه کرده باشید.
  • علائم شما به‌اندازه کافی شدید نباشند که معیارهای تشخیص اختلال دوقطبی نوع اول یا دوقطبی نوع دوم را داشته باشید.

 

شنیدن این تشخیص می‌تواند تا حدودی پیچیده باشد، زیرا ممکن است احساس کنید که به شما گفته می‌شود علائم شما «به‌اندازه کافی جدی نیستند»، اما چنین نیست. سلامت روان طیفی است که تجربیات مختلف را در بر می‌گیرد و سیکلوتایمی می‌تواند تأثیر جدی بر زندگی شما بگذارد.

 

استفاده از این عبارات می‌تواند به شما و پزشک متخصصتان کمک کند تا در مورد تشخیص و معالجه بیماری به‌طور واضح صحبت کنید. اگر پزشک شما تابه‌حال از کلمات یا عباراتی که تاکنون متوجه نشده‌اید، استفاده کرده است، می‌توانید از او بخواهید که بیشتر توضیح دهد.

 

 

 

علائم اختلال‌های دوقطبی هرچند وقت یک‌بار رخ می‌دهند؟

این موضوع می‌تواند به موارد زیادی وابسته باشد، مانند:

  • تشخیص دقیق شما
  • اینکه شما چقدر خوب می‌توانید علائم خود را مدیریت کنید
  • موقعیت‌ها یا تجربیات خاص می‌توانند بروز علائم را تحریک کنند (به‌عنوان‌مثال، ممکن است متوجه شوید که خوابیدن بسیار کم در هنگام داشتن یک زندگی استرس‌زا می‌تواند باعث ایجاد دوره‌ای از شیدایی شود)
  • تعبیر شخصی خودتان از یک دوره التهاب

آنچه برای شما طبیعی است نیز می‌تواند باگذشت زمان تغییر کند. بااین‌حال، بسیاری از مردم متوجه می‌شوند:

  • شیدایی می‌تواند به‌طور ناگهانی شروع شود و بین دو هفته تا چهار یا پنج ماه ادامه یابد.
  •  دوره‌های افسردگی می‌توانند طولانی‌تر باقی بمانند - بعضی‌اوقات برای چند ماه

تغییر حالت سریع Rapid Cycling
 اگر در طی یک سال چهار دوره یا بیشتر دچار افسردگی، شیدایی، هیپومنیک یا ترکیبی از این موارد را تجربه کرده باشید، ممکن است به شما گفته شود که دچار اختلال دوقطبی با تغییر حالت سریع هستید.

این ممکن است به معنای آن باشد که شما برای چند هفته بین دوره‌ها احساس تداوم می‌کنید، یا اینکه روحیه شما می‌تواند به همان سرعت در همان روز یا حتی در همان ساعت تغییر کند.

در حال حاضر، اختلال دوقطبی با تغییر حالت سریع به‌طور رسمی به‌عنوان یک نوع جداگانه از اختلال دوقطبی محسوب نمی‌شود، اما تحقیقات بیشتری لازم است تا به‌طورقطع به این موضوع پاسخ بگوییم و یا درک بهتری از آن داشته باشیم.

 

همچنین معمول است که بین دوره‌های اختلال بازه‌های متنوعی از پایداری یا دوره‌های خنثی وجود داشته باشد. این بدان معنا نیست که شما در این مدت هیچ احساسی ندارید، بلکه شما در حال حاضر شیدایی، هیپومانیا یا افسردگی را تجربه نمی‌کنید، یا اینکه علائم خود را به‌طور مؤثر مدیریت می‌کنید. ممکن است در بین دوره‌ها سال‌ها احساس ثبات کنید، اگرچه برای برخی افراد دوره ثبات می‌تواند بسیار کوتاه‌تر باشد.

در این بخش اطلاعاتی در مورد موضوعات زیر وجود دارد:

  • دوره‌های شیدایی
  • دوره‌های هیپومنیک
  • دوره‌های افسردگی
  • دوره‌های مختلط (احساس همزمان داشتن شیدایی و افسردگی)
  • علائم روانی

 

گذر از هر یک از این تجربیات می‌تواند بسیار دشوار باشد، بنابراین ارزش فکر کردن در مورد چگونگی مراقبت از خود و اینکه چه درمانی بهتر است، می‌تواند به بهبود بیماری کمک زیادی کند. برنامه‌ریزی از قبل برای گذر از بحران نیز باارزش است.

دوره‌های شیدایی
شیدایی می‌تواند یک هفته یا بیشتر دوام داشته باشد و تأثیر منفی شدیدی بر توانایی شما در انجام کارهای روزمره معمول بگذارد و غالباً این کارها را به‌طور کامل مختل یا متوقف می‌کند. شیدایی شدید بسیار جدی است و اغلب نیاز به معالجه در بیمارستان دارد.
 

در اینجا مواردی بیان می‌شود که ممکن است در یک دوره جنون‌آمیز تجربه شوند:

چه احساسی ممکن است داشته باشید:

 

  • خوشحالی، سرخوشی یا احساس خوش بختی
  • هیجان‌زدگی غیرقابل‌کنترل داشتن، مثل‌اینکه نمی‌توانید حرف‌های خود را به‌اندازه کافی سریع بگویید
  • کج‌خلقی و آشفتگی
  • افزایش فعالیت جنسی
  • به‌راحتی حواس‌پرت می‌شوید، مانند اینکه افکار شما با یکدیگر مسابقه می‌دهند، یا نمی‌توانید تمرکز کنید
  • افزایش اعتمادبه‌نفس و حس ماجراجویی
  • احساس توانمندی
  • فکر می‌کنید می‌توانید کارهای بدنی و ذهنی را بهتر از حد معمول انجام دهید
  • فکر می‌کنید چیزهایی را می ببینید و درک می‌کنید که دیگران نمی‌توانند آن‌ها را بشنوند یا بفهمند

چه برخوردی ممکن است داشته باشید:

 

  • فعال‌تر از حد معمول هستید
  • پرگویی می‌کنید، خیلی سریع صحبت می‌کنید، یا ازنظر دیگران رفتار عجیبی از خود بروز می‌دهید
  • رفتار بسیار دوستانه دارید
  • گفتن یا انجام کارهایی که نامناسب و به‌دوراز ادب باشند
  • بی‌خوابی یا کم‌خوابی
  • کج‌خلق یا پرخاشگر بودن
  • گرایش به مواد مخدر یا نوشیدنی‌های الکلی
  • ولخرجی بیش‌ازحد
  • از دست دادن مهارت‌های اجتماعی
  • انجام کارهای پرخطر

 

«سخت‌ترین چیزی که می‌توانم به آن اشاره کنم، داشتن افکار متعدد در دوره شیدایی است. مثل این است که من چهار مغز دارم و هر یک می‌خواهد از دیگری پیشی بگیرد... این موضوع همزمان می‌تواند ترسناک و سرخوشانه باشد».

دوره‌های هیپومانیا

هیپومانیا شبیه شیدایی است، اما چند تفاوت اساسی دارد:

  • فرد می‌تواند احساس کنترل بیشتری داشته باشد. برای مثال، ممکن است احساس کنید بدون هیچ مشکل عمده می‌توانید به محل کار بروید و معاشرت کنید.
  • برای مدت‌زمان کوتاه‌تری ادامه می‌یابد.
  • علائم روانی را شامل نمی‌شود.

درحالی‌که هیپومانیا شدیدتر از شیدایی نیست، اما هنوز هم می‌تواند تأثیر مخربی بر زندگی شما بگذارد و افراد ممکن است متوجه تغییر در روحیه و رفتار شما شوند.
علائم هیپومانیا می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

چه احساسی ممکن است داشته باشید:

 

  • خوشحالی، سرخوشی یا احساس خوش بختی
  • هیجان‌زدگی غیرقابل‌کنترل داشتن، مثل‌اینکه نمی‌توانید حرف‌های خود را به‌اندازه کافی سریع بگویید
  • کج‌خلقی و آشفتگی
  • افزایش فعالیت جنسی
  • به‌راحتی حواس‌پرت می‌شوید، مانند اینکه افکار شما با یکدیگر مسابقه می‌دهند، یا نمی‌توانید تمرکز کنید
  • افزایش اعتمادبه‌نفس و حس ماجراجویی

 

چه برخوردی ممکن است داشته باشید:

 

  • فعال‌تر از حد معمول هستید
  • پرگویی می‌کنید یا خیلی سریع صحبت می‌کنید
  • رفتار بسیار دوستانه دارید
  • کم‌خوابی
  • ولخرجی بیش‌ازحد
  • از دست دادن مهارت‌های اجتماعی یا انجام کارهای پرخطر

 

«در روزهایی که در دوره هیپومانیا بودم، آنقدر با دیگران بیش‌ازحد صحبت می‌کردم که موجب ناراحتی آن‌ها می‌شد و هنوز نمی‌توانم خودم را کنترل کنم.»

بعد از یک دوره شیدایی یا هیپومنیک ممکن است:

  • از اینکه چطور رفتار کردید بسیار ناراضی یا شرمنده باشید
  • تعهداتی داده‌اید یا مسئولیت‌هایی را برعهده‌گرفته‌اید که قادر به تکمیلشان نیستید.
  • فقط چند خاطره مبهم و یا اصلاً هیچ خاطره‌ای ازآنچه در دوران هیپومانیا اتفاق افتاده ندارید
  • احساس خستگی کنید و به خواب و استراحت زیادی احتیاج پیدا کنید

 

دوره‌های افسردگی

در اینجا مواردی وجود دارد که ممکن است در طول یک دوره افسردگی تجربه کنید:

چه احساسی ممکن است داشته باشید:

 

  • افسرده، ناراحت و اندوهگین
  • خسته یا کسل
  • بی‌علاقگی و یا لذت نبردن از چیزهایی که قبلاً به آن‌ها علاقه‌مند بودید
  • اعتمادبه‌نفس پایین
  • احساس گناه، بی‌ارزش بودن یا ناامیدی
  • آشفتگی و تنش
  • تمایل به خودکشی

چه برخوردی ممکن است داشته باشید:

 

  • انجام ندادن کارهایی که از آن لذت می‌برید
  • بی‌خوابی یا خوابیدن بیش‌ازحد
  • کاهش یا افزایش اشتها
  • گرایش به مواد مخدر یا نوشیدنی‌های الکلی
  • گوشه‌نشینی و مردم‌گریزی
  • فعالیت کم بدنی
  • خودآزاری یا اقدام به خودکشی

 

بسیاری از مردم باور دارند مقابله با یک دوره افسردگی نسبت به دوره‌های مانیک یا هیپومنیک، دشوارتر است. تضاد بین روحیه بالا و پایین ممکن است حتی افسردگی شما را عمیق‌تر جلوه دهد.
 

«دوره‌های افسردگی ممکن است یکنواخت و بی هیجان و یا شدید و طاقت‌فرسا باشد. بعضی‌اوقات پر از افکار شیطانی است و درد ذهنی آنقدر بد است که از هر درد جسمانی بدتر به نظر می‌رسد».

 

دوره‌های مختلط

دوره‌های مختلط (همچنین به آن «حالات مختلط» نیز گفته می‌شود) وقتی علائم افسردگی و شیدایی یا هیپومانیا را همزمان یا به‌سرعت یکی پس از دیگری تجربه می‌کنید، روی می‌دهد. مقابله با این مسئله دشوار است، به‌ویژه به این دلیل که:

  • درک آنچه تجربه می‌کنید سخت‌تر می‌شود
  • تشخیص اینکه به چه کمکی نیاز دارید، دشوارتر خواهد بود
  • مدیریت احساسات شما ممکن است حتی چالش‌برانگیزتر و فراتر از انتظار باشد
  • ممکن است افکار و احساسات خودکشی بر شما غالب شود
  • ممکن است دوستان، خانواده یا پزشک شما در درک اینکه چگونه می‌توانند شما را به بهترین وجه پشتیبانی کنند، دچار مشکل شوند

«دوره‌های مختلط بدترین نوع هستند. غیرقابل‌پیش‌بینی‌ترین و خطرناک‌ترین نوع دوره‌ها می‌باشند، آن‌چنان‌که توضیح درباره آن دشوار است».

علائم روانی
علائم روانی می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • هذیان مانند سوظن و بدبینی
  • توهم، مانند شنیدن صداها

همه افرادی که اختلال دوقطبی دارند، روان‌پریشی را تجربه نمی‌کنند، اما برخی از افراد چنین دوره‌ای را از سر می‌گذرانند. این موارد در دوره‌های شیدایی شایع‌تر است، اما می‌تواند در دوره‌های افسردگی نیز اتفاق بیفتد. این نوع تجربیات می‌توانند در آن زمان برای شما بسیار واقعی باشند، آن‌چنان‌که ممکن است درک نگرانی‌های دیگران درباره شما را دشوار کند.


«سپس [در کنار شیدایی] پارانویا وجود دارد، سایه‌ها، صداها، احساس می‌کنم کسی پشت سر من حضور دارد، هر جا که می‌روم، دنبال من است».

هیچ‌کس دقیقاً نمی‌داند چه عواملی باعث ایجاد اختلال دوقطبی می‌شود. محققان فکر می‌کنند که ترکیبی از عوامل مختلف، ازجمله عوامل جسمانی، محیطی و اجتماعی، احتمال ابتلا به این بیماری را افزایش می‌دهد.
در ادامه می‌توانید اطلاعاتی در موارد زیر کسب کنید:

  • آسیب روحی در کودکی
  • وقایع استرس‌زا در زندگی
  • عوامل شیمیایی مغز
  • عامل ژنتیک

 

حوادث کودکی
برخی از کارشناسان معتقدند که مشکلات شدید عاطفی در کودکی امکان دارد باعث شود شما به اختلال دوقطبی مبتلا شوید. این موضوع می‌تواند شامل تجربیاتی مانند:

  • سوءاستفاده جنسی یا جسمی
  • بی‌توجهی
  • حوادث آسیب‌زا
  • از دست دادن افراد صمیمی، مانند والدین یا سرپرستان

باشد. درواقع تجربه ضربه و پریشانی در کودک می‌تواند تأثیر زیادی در توانایی شما در تنظیم احساسات داشته باشد.

وقایع استرس‌زا در زندگی
ممکن است شما بتوانید شروع علائم خود را به یک دوره بسیار استرس‌زا در زندگی خود پیوند دهید، مانند:

  • یک شکست در رابطه
  • تنگ‌دستی و فقر
  • تجربه یک فقدان

هرچند که استرس پایین بعید است موجب اختلال دوقطبی شود، اما برای بعضی از افراد می‌تواند یک دوره شیدایی یا افسردگی ایجاد کند.
 

عوامل شیمیایی مغز
شواهد نشان می‌دهد که علائم دوقطبی را می‌توان با داروهای روانپزشکی خاصی درمان کرد، این داروها بر روی انتقال‌دهنده‌های عصبی (مواد شیمیایی پیام‌رسان) در مغز عمل می‌کنند.
همین موضوع نشان می‌دهد که اختلال دوقطبی ممکن است به مشکلاتی در عملکرد انتقال‌دهنده‌های عصبی مرتبط باشد و برخی تحقیقات بر این مسئله صحه می‌گذارند. بااین‌حال، هیچ‌کس به‌طور دقیق نمی‌داند که چگونه این انتقال‌دهنده‌های عصبی کار می‌کنند و اینکه آیا مشکلات این‌ها علت یا نتیجه یک اختلال دوقطبی است یا خیر.

عامل ژنتیک
اگر شما اختلال دوقطبی را تجربه می‌کنید، به‌احتمال‌زیاد فردی را در فامیل دارید که مثل شما روحیه و علائم دوقطبی را از خود نشان می‌دهد (اگرچه ممکن است هنوز تشخیصی صورت نگرفته باشد). این موضوع نشان می‌دهد که اختلال دوقطبی ممکن است به‌صورت ژنتیکی منتقل شود.
بااین‌حال، بیان این مطلب لزوماً به معنای وجود یک «ژن دوقطبی» نیست، چراکه پیوندهای خانوادگی بسیار پیچیده‌تر هستند. به‌عنوان‌مثال، محققان فکر می‌کنند عوامل محیطی نیز می‌توانند عامل بروز علائم اختلال دوقطبی باشند. برای اکثر افراد، اعضای خانواده بخش مهمی از عناصر محیطی دوره بلوغ را تشکیل می‌دهند.

 

آیا داروها می‌توانند باعث بروز اختلال دوقطبی شوند؟
 داروها، مواد مخدر یا نوشیدنی‌های الکلی نمی‌توانند باعث ایجاد اختلال دوقطبی در شما شوند، اما می‌توانند باعث شوند شما برخی از حالت‌ها و علائم دوقطبی را تجربه کنید. مثلاً:

  • برخی از داروهای ضدافسردگی می‌توانند هنگام استفاده یا هنگام ترک آن‌ها باعث بروز دوره شیدایی یا هیپومانیا شوند. اگر بعد از مصرف یا بعد از ترک داروهای ضدافسردگی، دوره افسردگی یا شیدایی را تجربه کنید، ممکن است باعث شود پزشک شما به‌اشتباه تشخیص دهد که دچار اختلال دوقطبی هستید، یا داروهای بیشتری برای شما تجویز کند؛ اما در این حالت معمولاً ارزش آن را دارد که صبر کنید تا ببینید علائم شما در ابتدا بدون درمان از بین می‌روند یا خیر.
  • الکل یا مواد مخدر می‌توانند باعث شوند علائمی شبیه به شیدایی و افسردگی را تجربه کنید. غالباً تشخیص اثرات الکل و مواد مخدر از علائم بیماری‌های روانی دشوار است.

برای تشخیص، پزشک از شما موارد زیر را سؤال می‌کند:

  • چند علامت را تجربه می‌کنید
  • دوره‌های شیدایی یا افسردگی شما چه مدت ادامه دارد
  • چند دوره از سر گذرانده‌اید و هر از چند بار این دوره‌ها برای شما رخ می‌دهند
  • تأثیر علائم شما بر زندگی‌تان
  • سابقه خانوادگی

آن‌ها همچنین ممکن است:

  • از شما بخواهند که وضعیت‌های روحی خود را یادداشت کنید تا در ارزیابی بهتر کمکتان کنند
  • هرگونه مشکلات سلامت جسمانی مانند مشکلات تیروئید که می‌تواند باعث علائم شیدایی شود را بررسی کنند

فقط توسط پزشک متخصص سلامت روان مانند روان‌پزشک می‌توان وجود اختلال دوقطبی را تشخیص داد، نه توسط پزشک معالج.


«پس از تشخیص صحیح، علت مشکلاتم را فهمیدم. دانستم که من فردی بیمار هستم. احساس بدی نسبت به خودم نداشتم».

 

انجام تشخیص چه مدت طول می‌کشد؟
ازآنجاکه اختلال دوقطبی در طول زمان تغییراتی در روحیه شما ایجاد می‌کند، ممکن است پزشک شما بخواهد قبل از تشخیص برای مدتی شما را تحت نظر گیرد. اختلال دوقطبی همچنین علائم مشترکی با سایر بیماری‌های روانی مانند افسردگی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال اسکیزوافکتیو (عاطفه گسیختگی) و اسکیزوفرنی دارد، بنابراین ممکن است پزشک شما بخواهد از تشخیص صحیح اطمینان حاصل کند.
به همین دلیل ممکن است رسیدن به یک تشخیص صحیح فرآیندی طولانی باشد و گاهی ممکن است این عمل سال‌ها به طول انجامد.

این بخش شامل موارد زیر است:
 

  • برای مدیریت دوره‌ای که در آن قرار دارم، از چه درمانی می‌توانم استفاده کنم؟
  • در درازمدت چه‌کاری می‌توانم انجام دهم؟
  • کدام روش روان‌درمانی مناسب من است؟
  • چگونه روان‌درمانی‌ها می‌توانند در درازمدت به وضعیت من کمک کنند؟

 

ترکیب دقیق درمان‌هایی که به شما ارائه می‌شود به این نکته بستگی دارد که آیا شما در حال حاضر یک دوره دوقطبی را از سر می‌گذرانید یا در حال مدیریت سلامت روانی‌تان در درازمدت هستید.

 

برای مدیریت دوره‌ای که در حال حاضر از سر می‌گذرانم، چه درمانی می‌توانم انجام دهم؟
این موضوع معمولاً بستگی به این دارد که در حال تجربه چه نوع دوره‌ای هستید.

 

در طول دوره‌های افسردگی

  • به‌احتمال‌زیاد به شما دارو پیشنهاد می‌شود. این دارو ممکن است جدید باشد یا داروهای فعلی شما را تنظیم کند.
  • همچنین ممکن است یک درمان روان‌شناختی به شما ارائه شود که ثابت‌شده است به درمان افسردگی کمک می‌کند، مانند درمان شناختی-رفتاری

برای اطلاعات بیشتر در مورد درمان‌ها و نکات مربوط به مراقبت از خود در مورد افسردگی به صفحه ما در مورد افسردگی مراجعه کنید.

در درازمدت چه‌کاری می‌توانم انجام دهم؟
هدف درمان باید حفظ ثبات و مدیریت علائم باشد. همچنان که احساس پایداری بیشتری می‌کنید، بیشتر پشتیبانی شما می‌تواند از جانب یک تیم بهداشت روان یا پزشکتان حاصل شود.

متخصص بهداشت باید به شما کمک تا موارد زیر را در نظر بگیرید:

  • اهداف بهبود عاطفی و اجتماعی را برای شما روشن کند تا بتوانید با پزشکتان به‌طور منظم کار کنید و مرتباً به تأمل و تجدیدنظر بپردازید.
  • یک برنامه بحران تدوین کند. در این صورت شما می‌دانید که اگر هر یک از علائم هشداردهنده یا محرک اولیه خود را تجربه کردید، یا احساس ناراحتی داشتید، چه‌کاری انجام دهید.
  • احساس روزانه‌تان را یادداشت کنید. از این طریق می‌توانید از بهترین روش مدیریت روحیه خودآگاه باشید و متوجه تغییرات شوید.
  • یک برنامه دارویی برای خود داشته باشید و عملکرد دارو و هرگونه عارضه جانبی که تجربه می‌کنید را یادداشت نمایید.

 

کدام روش روان‌درمانی را می‌توان به شما پیشنهاد داد؟
چندین روش روان‌درمانی متفاوت وجود دارد که ممکن است به شما در مدیریت اختلال دوقطبی خود در طولانی‌مدت کمک کند.
در اینجا به موارد معدودی که مورد آزمایش قرارگرفته و نتیجه مطلوبی را داشته است، می‌پردازیم. اگرچه سایر روش‌های درمانی نیز ممکن است کارایی داشته باشند:

  • درمان شناختی رفتاری: به این موضوع می‌پردازد که چگونه احساسات، افکار و رفتار شما بر یکدیگر تأثیر می‌گذارد و چگونه می‌توانید این الگوها را تغییر دهید.
  • درمان بین فردی: بر روی روابط شما با افراد دیگر متمرکز است و به این نکته اشاره دارد که چگونه افکار، احساسات و رفتار شما تحت تأثیر روابط شما قرار می‌گیرد
  • زوج‌درمانی: بر شناخت و تلاش برای برطرف کردن مشکلات عاطفی که ممکن است بین یک زوج اتفاق بیفتد تمرکز دارد.

برخی از این درمان‌ها به‌طور گسترده‌تری از سایر روش‌ها در دسترس هستند. آنچه به شما پیشنهاد می‌شود نیز بستگی به آنچه شما و پزشکتان موافق هستید، دارد.
 

چگونه روان‌درمانی می‌تواند در درازمدت به درمان بیماری کمک کند؟

روان‌درمانی می‌تواند به شما کمک کند تا:

  • از اختلال دوقطبی خود آگاهی یابید یا معنا و مفهوم آن را درک کنید و تأثیراتی را که در طول زندگی شما داشته است را شناسایی کنید.
  • علائم و نشانه‌های هشداردهنده اولیه را شناسایی کنید.
  • راهکارهایی برای مقابله با علائم اولیه، محرک‌ها و دوره‌های بیماری ایجاد کنید.
  • برنامه مقابله با بحران آماده کنید.
  • اهداف و برنامه‌هایی را برای دور ماندن از بیماری تعیین کنید.

اختلال دوقطبی باعث می‌شود که احساس كنترل كمتری بر خود داشته باشید. بااین‌وجود، موارد زیادی وجود دارد که می‌توانید برای مدیریت علائم و درنتیجه سلامت بیشتر انجام دهید:

  • با روحیات خود آشنا شوید
  • گام‌های عملی بردارید
  • مراقب سلامتی جسمانی خود باشید
  • یک شبکه پشتیبانی ایجاد کنید

 

با روحیات خود آشنا شوید

روحیات خود را زیر نظر داشته باشید. تحت نظر داشتن حال و هوای شما در یک دوره زمانی می‌تواند مفید باشد. می‌توانید از یک دفتر خاطرات خلق‌وخوی بهره ببرید.
محرک‌های خود را بشناسید. به‌عنوان‌مثال، اگر شما اغلب پس از نیمه‌شب یا در زمانی مقرر احساس افسردگی می‌کنید، با کنار هم قرار دادن این موارد می‌توانید الگوهای خود را بشناسید. سپس می‌توانید برای جلوگیری از وقوع آن‌ها اقداماتی را انجام دهید یا تأثیر آن‌ها را به حداقل برسانید.
علائم هشداردهنده را بشناسید. ممکن است متوجه شوید که الگویی قبل از بروز یک دوره وجود دارد. مثلاً می‌تواند شامل این موارد باشد:

  • تغییر در الگوی خواب
  • تغییر در الگوهای غذایی یا اشتها
  • تغییر در رفتار


آگاهی از نشانه‌های شروع یک دوره بیماری می‌تواند به شما کمک کند مطمئن شوید که سیستم‌های پشتیبانی دارید و درنتیجه می‌توانید مراقب خود باشید. همچنین می‌تواند در مورد هرگونه علائم هشداردهنده با خانواده و دوستان نزدیکتان صحبت کنید، بنابراین آن‌ها می‌توانند به شما کمک کنند.
 

«من باید مراقب باشم که چه میزان تماس اجتماعی دارم - میزان زیاد آن می‌تواند برای من دردسرساز شود. من باید شروع به گفتن «نه» برای مطالبات دیگران کنم».

 

گام‌های عملی بردارید

یک سبک زندگی باثبات را دنبال کنید. روال زندگی شما می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

 

  • فعالیت‌های روزانه، مانند داشتن زمانی مشخص برای صرف وعده‌های غذایی و یا به خواب رفتن
  • زمانی برای داشتن آرامش یا ذهن آگاهی
  • زمانی برای گذراندن سرگرمی و برنامه‌های اجتماعی
  • داشتن زمانی مشخص برای مصرف داروها - این موضوع همچنین می‌تواند به شما در مدیریت عوارض جانبی داروها کمک کند و از این طریق اطمینان حاصل کنید که یک سطح مداوم از دارو موجود است.

 

«من زنگ هشدار را بر روی تلفن خود قرار داده‌ام، بنابراین هرروز داروهای خود را در همان ساعت مصرف می‌کنم».

 

استرس خود را مدیریت کنید. استرس می‌تواند هر دو دوره شیدایی و افسردگی را تحریک کند. موارد زیادی وجود دارد که می‌توانید انجام دهید تا مطمئن شوید که هنگام بروز استرس دچار آن نشوید یا از خود مراقبت کنید. (برای اطلاعات بیشتر به بخش مدیریت استرس مراجعه کنید.)

 

مراقب سلامتی جسمانی خود باشید


به‌اندازه کافی بخوابید. برای بسیاری از مبتلایان به اختلال دوقطبی، خواب آشفته می‌تواند هم محرک و هم نشانه‌ای از وجود یک دوره باشد. خواب کافی به شما کمک می‌کند تا روحیه خود را ثابت نگه‌دارید یا طول یک دوره را کوتاه کنید.
یک رژیم غذایی سالم داشته باشید. خوردن یک رژیم متعادل و مغذی می‌تواند به شما کمک کند احساس خوبی داشته باشید، به‌روشنی فکر کنید و روحیه خود را آرام کنید. (برای کسب راهنمایی بیشتر به بخش «غذا و خلق‌وخو» مراجعه کنید.)
به‌طور منظم ورزش کنید. هنگامی‌که احساس افسردگی می‌کنید و یا احساس سرخوشی دارید، ورزش می‌تواند با استفاده از مصرف انرژی به شما کمک کند. ورزش آرام مانند یوگا یا شنا نیز می‌تواند به شما در آرامش و مدیریت استرس کمک کند.

 

«چالشی که من دارم این است که با «سرخوشی» اغوا نشوم. مراقب خودم باشم، خواب کافی و تغذیه مناسب داشته باشم».

 

ایجاد یک شبکه حمایتی

ایجاد یک شبکه حمایتی می‌تواند برای کمک به شما در مدیریت روحیه خود واقعاً ارزشمند باشد. یک شبکه حمایتی ممکن است شامل دوستان، خانواده یا افراد دیگری در زندگی شما باشد که به آن‌ها اعتماد دارید و قادر به صحبت با آن‌ها هستید. نوع حمایتی که آن‌ها می‌توانند ارائه دهند شامل موارد زیر است:

  • قادر به تشخیص نشانه‌هایی باشند که شما در دوره شیدایی یا افسردگی هستید.
  • به شما کمک کنند با نگه‌داشتن روال یا کمک به رعایت رژیم غذایی و...، مراقب خود باشید.
  • به صحبت‌هایتان گوش دهند و شما را درک کنند.
  • به شما کمک کنند تا تأمل‌کنید و به یاد داشته باشید که چه اتفاقی در یک دوره شیدایی افتاده است.
  • به شما کمک کنند تا برای یک بحران برنامه‌ریزی کنید.


«وقتی توازن خود را با افسردگی یا شیدایی بیش‌ازحد از دست می‌دهم، برای کسب پشتیبانی به مردم نزدیک می‌شوم».

 

پشتیبانی از طرف همنوعان

برقراری ارتباط با افرادی که تجربیات مشابه یا مشترکی دارند می‌تواند بسیار مفید باشد. شما می‌توانید با کسانی که اختلال دوقطبی دارند صحبت کنید تا احساسات، تجربیات و ایده‌های خود را برای مراقبت از خود به اشتراک بگذارید.

 

«تجربه هیچ دو نفر یکسان نیست، اما آرامش و احساس خوبی در توضیح ندادن وجود دارد»

 

این صفحه برای دوستان و خانواده است که می‌خواهند به شخصی که اختلال دوقطبی دارد، کمک کنند.


دیدن شخصی مهم در زندگی‌تان که از علائم اختلال دوقطبی رنج می‌برد، می‌تواند ناراحت‌کننده باشد؛ اما اقدامات بسیاری وجود دارد که می‌توانید ضمن اینکه به رفاه خود اهمیت می‌دهید، از دیگری مراقبت کنید.

 

در مورد اختلال دوقطبی خود صحبت کنید
صحبت کردن با شخصی در مورد تجربیات خود می‌تواند به وی کمک کند که احساس حمایت و پذیرش نماید.

 

برای دوره‌های شیدایی برنامه داشته باشید
وقتی دوست یا عضو خانواده شما در آستانه یک دوره شیدایی است، سعی کنید با وی صحبت کنید که در صورت داشتن یک دوره هیپومنیک یا شیدایی، می‌توانید از ایشان پشتیبانی کنید. این موضوع می‌تواند به دیگری کمک کند احساس ثبات داشته باشد و آنچه را که اتفاق می‌افتد کنترل کند. شما می‌توانید در مورد ایده‌هایی مانند:

  • لذت بردن از خلاق بودن در کنار هم
  • با ارائه یک نظر دوم در مورد کارها یا تعهدات، به کسی کمک کنید تا تحت‌فشار زیادی نباشد
  • اگر مایل باشد، به مدیریت دخل‌وخرج ایشان کمک کنید.
  • در داشتن یک سبک زندگی منظم به وی کمک کنید، ازجمله وعده‌های غذایی منظم و یک الگوی خواب برایشان تدارک ببینید

 

درباره رفتاری که به نظر شما چالش‌برانگیز است، بحث کنید.

  • اگر کسی چیزهایی را که شما نمی‌شنوید یا نمی‌بینید، می‌شنود و می‌بیند، چنانچه صحبت‌هایش را درک نکنید، ممکن است عصبانی، اذیت یا گیج شود. آرامش خود را حفظ کنید و به وی بگویید که اگرچه صحبت‌هایش را درک نمی‌کنید، می‌دانید که برایش این احساس واقعی است. یا در صورت امکان، سعی کنید به‌جای تأیید یا به چالش کشیدن ادراک فرد از واقعیت یا آنچه را که برایش واقعی به نظر می‌رسد، به حمایت کردن از ایشان بپردازید.
  • اگر کسی در حین دوره شیدایی بسیار ناامید شود، ممکن است کارهایی انجام دهد که برای شما شرم‌آور، عجیب یا ناراحت‌کننده باشد. سعی کنید قضاوت نکنید یا بیش‌ازحد حساس نباشید؛ بیشتر به‌جای بیان اظهارات عمومی یا اتهامات در مورد اقداماتش، در توضیح اینکه در قبال کارهای خاص انجام‌شده چه احساسی دارد، تمرکز کنید.

 

علائم هشداردهنده و شروع آن‌ها را بشناسید

بیشتر افراد علائم هشداردهنده‌ای در آستانه تجربه یک دوره شیدایی یا افسردگی دارند. بهترین راه برای شناسایی این موارد برای دوست یا اعضای خانواده شما این است که با آن‌ها در مورد این قبیل مسائل صحبت کنید و با هم فکر کنید که چه چیزی ممکن است دلایل این امر باشد. اگر رفتارهای خاصی را مشاهده کردید که معمولاً قبل از یک دوره اتفاق می‌افتد، می‌توانید به‌آرامی آن‌ها را به بیمار اطلاع دهید.
بسیاری از افراد نیز محرک‌هایی مانند استرس دارند که می‌تواند آن‌ها را درنهایت درگیر یک دوره کند. بهتر است بفهمید که این محرک‌ها برای دوست یا عضو خانواده شما چیست و چگونه می‌توانید به جلوگیری یا مدیریت آن‌ها کمک کنید.

«داشتن پدری با اختلال دوقطبی قطعاً نگران‌کننده است. شما در کنار آن‌ها افت‌وخیز بیماری را طی می‌کنید. جستجوی الگوها، صحبت کردن، آرام ماندن و حمایت از آن‌ها امری حیاتی است».

 

سعی کنید برای خود فرضیات درست نکنید
این قابل‌درک است که ممکن است خود را دائماً در حال جستجوی نشانه‌هایی از اینکه دوست یا اعضای خانواده شما در آستانه یک دوره دوقطبی است، بیابید، اما به یاد داشته باشید که این ممکن است مفیدترین راه برای پشتیبانی از آن‌ها نباشد.

  • همیشه به خاطر داشته باشید که ممکن است هرکسی بتواند طیف وسیعی از احساسات و رفتار را تجربه کند درحالی‌که به‌طور کل احساس پایداری می‌کند.

سعی کنید تصور نکنید که هرگونه تغییر در روحیه بیمار نشانی از بیماری است. اگر مطمئن نیستید، بهترین کار صحبت با دوست یا اعضای خانواده است.