امروزه فرزند پروری تبدیل به فرایند چالشبرانگیزی شده است. اگر شما هم از آن دسته والدینی هستید که زمان کم و استرس بالایی دارید و همزمان دنبال تکنیک های عملی برای تعامل بهتر با نوجوان خود هستید، این کتاب کمک زیادی به شما خواهد کرد. با کمک این کتابچه، شما میتوانید به خوبی از روشهای کارآمدتری برای تأثیر گذاشتن و نزدیک شدن به فرزندتان استفاده کنید. در این کتاب که شامل مجموعه تکنیک های مختص والدین دارای نوجوان میباشد، میتوانید به سرعت 7 تکنیک موثر برای مدیریت و کاهش رفتارهای مشکلآفرین را بیاموزید. این کتابچهی راهنما با استفاده از نمونههای متعدد، شما را گام به گام تا حل نهایی مشکلات رایج و برجسته نوجوانان به وسیلهی راهحلهای درست همراهی میکند.
تمام مفاهیم مورد بررسی بر اساس اصول نظریههای رفتاری و یادگیری بوده و دارای یک پیشینه خوب حاکی از تأثیرگذاری این نظریات در رفتار است. تمام مطالب این کتابچه در جملهبندیهای ساده و کاربردی مطرحشدهاند. ضمناً این تکنیک ها زمانی موثرتر خواهند بود که به طور مداوم و توسط هر دو والد و یا دیگر مراقبینی که در ارتباط بیشتری با نوجوان هستند (مثل پدربزرگ یا معلم) برای تعامل با نوجوان به کار گرفته شوند.
پیش از شروع، بیان این تذکر برای والدین مهم است: بسیاری از والدین قبل از اینکه تکنیک های جدید رفتار با نوجوان را بیاموزند، علاقه دارند بدانند که چه کارهایی را نباید در برخورد با نوجوانان خود انجام بدهند. در حقیقت 3 تهدید مشترک بر سر راه فرزند پروری مثبت وجود دارد. لطفاً به این 3 نکته خوب توجه کنید:
باجگیری در واقع نوعی درخواست پاداش یا گرفتن امتیاز (همراه با نوعی از تهدید به شکل علنی یا ضمنی در صورت نگرفتن امتیاز) عنوان شده است. نوجوانان اکثراً سعی میکنند با اعمال زور و یا ایجاد ترس در والدین خود آنچه را میخواهند دریافت کنند؛ که شامل رفتارهایی است از قبیل اوقات تلخی طولانی تا زمانی که والدین به تقاضای آنها عمل کنند یا گاهی تهدید به خشونت یا خودآزاری. برخی دیگر از نوجوانان نیز با عدم تبعیت از انجام مسئولیتهای ضروری و یا وظایف خود مانند نوشتن تکالیف مدرسه، دست به تهدید والدین میزنند. گاهی این تهدیدها ممکن است مبهم باشند: «بهتره اجازه بدید من برم به سینما وگرنه بعداً پشیمون می شید!».
عادت به رفتار باجگیری میتواند روابط خانوادگی، رشد اخلاقی و در کل آینده کودک را به مخاطره بیندازد، چرا که جهان واقعی این رفتار را تحمل نمیکند. نوجوانانی که این رفتار را از کودکی و به اشکال خفیفتری نشان میدهند، معمولاً در طی زمان این رفتار در آنها شدت مییابد. ممکن است برخی والدین چنین تصور کنند که برای رسیدگی به این رفتار در نوجوان خود خیلی دیر شده یا این کار بسیار دشوار است. با این حال عدم رسیدگی به باجگیری در نوجوان تنها تقویت عدم تعادل قدرت، درد و رنج بیشتر و افزایش خطر برای آینده بچهها را به دنبال خواهد داشت. این کتاب سعی میکند به والدین برای مقابله با امتیاز گیری فرزندشان در سطوح مختلف کمک کند.
گروکشی یک استراتژی مشترک بین والدین و نوجوانان است. در نوجوان گروکشی به این شکل است که برای انجام یک رفتار مورد پسند والدین، پیشاپیش یک درخواست میکنند؛ به عبارت دیگر، آنها میگویند «فلان چیز را به من بدهید تا آنچه میخواهید را انجام دهم!»؛ بنابراین به جای گرفتن خواستهی خود با تهدید و یا ارعاب، والدین را تحریک میکنند. نوجوانانی که از این استراتژی استفاده میکنند، انگیزهی خود را برای تلاش در انجام وظایفی که بر عهدهی آنان گذاشتهشده به سرعت از دست میدهند و به طور کلی یاد میگیرند برای به دست آوردن نیازهای خود به جای تلاش کردن، از صحبت کردن «بده بستانی» استفاده کنند. واضح است که این یک الگوی خطرناک رفتاری است و میتواند به شکست در انجام برخی از مسئولیتهای اساسی منجر شود، ضمناً این سازوکار در نهایت به عزت نفس پایین و تجربه درد و رنج فراوان منجر خواهد شد. والدین باید این رفتار را در همان مراحل اولیه شناسایی کنند. به طور کلی هر زمان کودک تلاش کرد تا شرایط دادن پاداش یا امتیاز را به والدین دیکته کند، به محدودهی رفتار گروکشی وارد شده است.
استفاده از گروکشی در والدین سبک متفاوت دیگری نیز دارد، به این صورت که والدین چیزی را برای فرزندشان تهیه میکنند و بعد از وی میخواهند برای جبران و قدردانی تلاش بیشتری در انجام خواستهای آنها بکنند. معمولاً وقتی والدین در استفاده از تکنیک های دیگر شکست میخورند، برای مجاب کردن فرزند خود، سعی میکنند به وی رشوه دهند. این عمل که ناشی از درماندگی است به ندرت نتایج پایداری خواهد داشت و معمولاً نوجوان به سمت رشوهگیری یا باجگیری بیشتر سوق پیدا میکند. باز هم تکرار میکنیم که در این کتاب گزینههای سالم تری برای حل این مشکلات به والدین ارائه خواهد شد.
امتناع از اجرای قوانین (روندی که در آن نوجوان یاد میگیرد از پیروی از قوانین والدین خودداری کند) به دو صورت رخ میدهد. اول، کودک والدین خود را آموزش میدهد تا برای فرار از مسئولیتها از آنها مجوز بگیرد و به طور پنهانی از آنها باجگیری کند. آنها با سر و صدا راه انداختن کاری میکنند که والدین از پیگیری اجرای دستوراتشان منصرف شوند یا آنها را متقاعد میکنند که اجرای دستورات باعث آسیب به آنها میشود و از اجرای خواستها عاجز هستند؛ به مرور زمان والدین عدم رعایت قوانین را قبول میکنند و از نوجوان، تعهد به هیچ مسئولیتی را انتظار ندارند. همچنین در این فرآیند نوجوان نیز یاد میگیرد با فرار کردن از زیر بار مسئولیتها احساس رضایت فوقالعادهای را تجربه کند و از پیگیری دستورات امتناع کند. در این کتاب روشهای اینکه چگونه نوجوانان دستورات والدین را به رسمیت بشناسند تا از این روند مخرب جلوگیری شود، آموزش داده خواهد شد.
7 ابزار مهم برای برقراری و گسترش روابط مطلوب و موثر میان والدین و نوجوانان در جدول زیر مشخص شده است. تنبیه و جریمه کردن نیز در این جدول ذکر شده است. تمام این تکنیک ها تحت شرایطی خاص موثر خواهد بود و برخی ممکن است در شرایط مشابه بیاثر باشند. هرچند که میزان اثربخشی این ابزار به خصوصیات کودک نیز بستگی دارد. به همین دلیل به والدین توصیه میکنیم پیش از اجرای این تکنیک ها، ابتدا خوب آنها را مطالعه کنند و چنانچه هرگونه نکته مبهم و شک برانگیزی در این ابزارها دیده شد، به بخش مشاوره سایت رجوع کنند.
ارائه چیزی |
دور کردن چیزی |
تغییر دادن محیط |
آموزش |
هیچ کاری انجام ندادن |
پاداش دادن ارائه یک چیز ارزشمند به کودک به دنبال بروز یک رفتار مناسب (طراحیشده یا اتفاقی) که در نتیجه به رفتار وی شکل میدهد |
معاف کردن از بین بردن یک شرایط دردناک یا ناخوشایند که در نتیجه آن یک رفتار مناسب تقویت شود |
کنترل محیط تغییر در محیط زندگی کودک برای تأثیر گذاشتن در تغییر برخی رفتارهایش |
دستورالعمل استفاده از توضیحات، دستورات، اصلاحات و رهبری کردن برای گسترش دادن یک رفتار |
نادیده گرفتن کاهش توجه به یک رفتار (یا ارائه یک جمله از نظر عاطفی خنثی) برای کاهش یا از بین بردن آن رفتار |
تنبیه کردن* ارائه چیزی ناراحتکننده یا ناخوشایند برای تضعیف یک رفتار نامناسب *توصیه نمیشود |
جریمه کردن* دور کردن یک چیز ارزشمند از کودک برای تضعیف یک رفتار نامناسب در او *توصیه نمیشود |
|
الگوسازی «آموزش همراه با مثال» و یا نشان دادن عملی یک رفتار که در نتیجه آن یک رفتار مناسب در کودک تقویت شود |
پیامدهای طبیعی مواجه کردن کودک با عواقب طبیعی و منطقی رفتارش. عواقب موجب خاموش شدن رفتار میشوند. |
پاداش دادن که با عنوان تقویت مثبت نیز شناخته میشود، یک ابزار قدرتمند برای اصلاح رفتار است. پاداش دادن به معنای ارائه یک چیز لذتبخش یا خواستنی به کودک زمانی که رفتار مناسب مد نظر شما را انجام دهد، میباشد، به طوری که آن رفتار مشخص تکرار شده و به یک عادت تبدیل شود. میتوان در این روش پاداشها را به دو نوع پاداشهای اساسی و پاداشهای معنوی دستهبندی کرد.
پاداشهای اساسی شامل موارد ملموس، فعالیتها، یا امتیازاتی است که از نظر کودک خواستنی باشند. هنگامی که والدین به نوجوان خود پاداش اساسی میدهد، به طور ضمنی این پیام را به فرزندش میدهد که «تو یک کار خوب انجام دادی، من متوجه شدم و قدردان آن هستم، لطفاً به انجام دادن آن ادامه بده.»
نمونههایی از پاداشهای اساسی شامل لباسهای جدید، افزایش زمان تماشای تلویزیون، پول تو جیبی بیشتر است (فهرست مثالهای پاداشهای اساسی را در صفحهی بعد مطالعه کنید). هر نوجوانی اولویتهای خودش را دارد. شناخت چیزهایی که نوجوان شما دوست دارد یک قدم مهم پیش از پاداش دادن موفق خواهد بود.
به عنوان مثال: سارا یک نوجوان 15 ساله است که برای یکی از امتحانات مهم خود سخت تلاش کرد و نمره کامل گرفت. والدین سارا او را برای صرف شام به رستوران مورد علاقهاش بردند و به او اجازه دادند هر چیزی که دوست دارد از منو سفارش دهد. این پاداش باعث انگیزه برای ادامه دادن به خوب درس خواندن در وی شد (پاداش مورد علاقه فرزند خود را شناسایی کنید). |
به عنوان مثال: رضا 17 ساله برای گرفتن نمره کامل در امتحانات آخر سال از والدینش یک تور مسافرتی دور کشور جایزه گرفت؛ اما خود رضا دلش میخواست آخرین تابستان قبل از دانشگاه را خانه بماند تا بتواند با دوستان دوران دبیرستان خود تعطیلات را بگذراند؛ بنابراین این سفر انگیزه ادامه دادن به خوب درس خواندن را از وی گرفت. (این سفر برای رضا پاداش محسوب نمیشد چون جزو علایق وی نبود؛ بنابراین والدین رضا به جای تقویت رفتار درس خواندن، او را از ادامه دادن دلسرد کردند). |
به عنوان مثال: پروین 14 ساله به تلویزیون تماشا کردن بسیار علاقه دارد و بعد از اتمام تکالیفش و تا قبل از زمان تعیینشده برای خواب، والدینش اجازه میدهند تلویزیون تماشا کند (حدود 1 تا 2 ساعت). والدین پروین تماشای تلویزیون را تبدیل به پاداش اتمام تکالیف مدرسه کردهاند نه حق طبیعی که هر زمان بخواهد میسر شود. |
پاداشهای معنوی از طریق با کیفیت کردن روابط والد- فرزندی به تقویت رفتارهای مناسب میپردازد. برای مثال تشویقهای کلامی، محبت، توجه، لبخند، تأیید کردن، گفتن جملههای دل پذیر مثل «خیلی ممنونم»، نوشتن یادداشتهای محبتآمیز و ارائه یک وقت ثابت برای وقت گذراندن با والدین (بازی کردن باهم، پیادهروی کردن کنار هم و غیره)؛ از جمله پاداشهای معنوی هستند.
پاداشهای معنوی جزء نیازهای اساسی انسان هستند و میتوانند اغلب استفاده شوند و تأثیر پاداشهای اساسی را بیشتر کنند. شما ضمن اینکه به نوجوانتان میگویید که «کارت خیلی خوب بود» همزمان این پیام را منتقل میکنید که «تو خیلی خوب و دوستداشتنی هستی». برای اینکه پاداش معنوی موثر باشد، باید به گونهای باشد که توجه کودک را جلب کند و موجب رضایت وی گردد، وگرنه ممکن است پذیرفته نشود.
توجه داشته باشید که نوجوانان به شیوهی ارائه محبت از طرف والدینشان حساس هستند. مثلاً ممکن است یک نوجوان پسر، محبت والدین را بپذیرد اما نه همیشه؛ به خصوص جلوی دوستان نوجوان خود. ضمناً دقت کنید که پاداشهای معنوی باید متناسب با سن فرزندان باشد. مثلاً یک نوجوان ممکن است از شنیدن پاداشهای معنوی کلامی مثل «کارت خوب بود» و یا «عالی بود» خوشحال شود اما اگر والدین به جای این جملات به او بگویند «آآآآآآآآآآآآآفرین...فوقالعاده بود افتخار میکنم که بچهی من هستی!» شاید نوجوان احساس کند مناسب سن او نیست و احساس رنجش کند. خوب است که والدین به واکنشهای نوجوان خود به کلمات مختلف دقت کنند و جملات پذیرفتهشده را یاد بگیرند و به عنوان پاداش معنوی کلامی استفاده کنند.
آیا پاداش دادن به نوجوانان در واقع ظلم کردن به آنهاست؟ برخی از متخصصان بر این باورند که والدین با پاداش دادن به نوجوان برای انجام رفتارهای مورد نظرشان، آنها را تبدیل به انسانهایی میکنند که برای انجام هر کاری وابسته به پاداش خواهند بود؛ و رفتارهای مطلوب تا وقتی در این نوجوانان دوام دارد که به طور مداوم پاداش دریافت کنند. از دست دادن اعتمادبهنفس یکی از عواقب وابستگی به پاداش است. برخی والدین هم بر سر ایده پاداش دادن به فرزندانشان اختلاف نظر دارند و معتقدند فرزندان موظفاند تکالیف و مسئولیتهای خود را به نحو احسنت و بدون انتظار پاداش انجام بدهند؛ اما نویسنده این کتابچه مخالف این دیدگاهها میباشد و بیان میکند که همه والدین روزانه چه تعمدی و چه سهوی به فرزندان خود پاداش میدهند، حتی اگر به شکل ناآگاهانه باشد؛ بنابراین، هدف این نیست که از پاداش دادن به کودکان جلوگیری کنند، بلکه باید سطح آگاهی خود را از شیوههای درست پاداش دادن افزایش دهند. در انتها هدف از یادگیری شیوههای درست پاداش دادن به نوجوانان توسط والدین شکل دادن و تقویت رفتارهای اجتماعی مناسب و جلوگیری از نشانههای باجگیری، گروکشی و عدم تبعیت از قوانین توسط فرزندانشان هست. والدینی که نیاز پایهای پاداش گرفتن فرزندشان را انکار میکنند، یک جدال نافرجام قدیمی را در بحث یادگیری شروع میکنند. در واقع اگر فرزندتان پیامد تلاشش را (چه به صورت پاداش اساسی و چه معنوی) دریافت نکند هیچ انگیزهای برای تکرار رفتار مطلوب نخواهد داشت. |
فهرست پاداشهای اساسی
(این یک لیست پیشنهادی برای ارائه پاداش است، میتوانید از نوجوان خود نیز برای تکمیل این لیست مشورت بگیرید)
اشیاء لباس یا کفش جدید پخشکننده موسیقی تلویزیون شخصی فیلمهای مورد علاقه خرید بازیهای رایانهای سری کتابهای مورد علاقه تلفن همراه نو اسکیت بورد تجهیزات ورزشی تجهیزات اسکی ابزار موسیقی یا لوازم جانبی آن تجهیزات علم نجوم ثبتنام کلاسهای مختلف پوستر پازل تخته طراحی یا نقاشی حیوانات خانگی لوازم آرایشی ابزار مناسب سن برخی وسایل سرگرمی و بازی کارت هدیه با اعتبار |
محلهای تفریحی ساحل دریا سینما رستوران کنسرت فوتبال باغوحش پارک و شهربازی رویدادهای ورزشی موزه کتابخانه انتخاب خود نوجوان............... کلاسها تنیس هنر/ موسیقی/ بازیگری هنرهای رزمی یوگا ژیمناستیک ورزش آشپزی نجاری/ معماری رایانه انتخاب خود نوجوان............... فعالیتها ماهیگیری/ اسکیت/ شنا/ قایقرانی |
اعطای امتیاز ویژه (بدون هزینه) استفاده از کامپیوتر و یا اینترنت زمان استفاده از تلویزیون داشتن تلویزیون شخصی زمان گوش دادن موسیقی تا دیروقت بیدار بودن رفتن به خانه یک دوست دعوت کردن دوستان به عنوان مهمان رستوران رفتن با دوستان تنهایی خرید کردن استفاده از موبایل داشتن خط تلفن حق رانندگی کردن حریم خصوصی داشتن اتاق فردی داشتن وقت آزاد انتخاب نوجوان..................... |
پاداش
4 گام تا موفقیت
گام 1: شناسایی پاداشهای اساسی
دانستن اینکه نوجوان شما چه چیزهایی را بیشتر میپسندد و از شما انتظار دارد، به شما قدرت میدهد تا پاداشی را که انتخاب میکنید، بیشترین تأثیر را در تغییر یا تثبیت رفتار وی داشته باشد. پاداشهای اساسی زمانی معنیدار و موثر هستند که شما به نوجوان خود نزدیک شده و بیابید که او چه چیزهایی را دوست دارد و چه چیزهایی را دوست ندارد، به جای اینکه منتظر شوید خودش از شما درخواست کند. در واقع مادامی که نوجوان خودش به والدین نزدیک میشود تا پاداشی را درخواست کند، پدر و مادر اعتبار و نفوذ خود را از دست میدهند و دروازه گروکشی به طور بالقوه باز میشود. علاوه بر این، هنگامی که والدین کنار نوجوان خود مینشینند تا با فرزند خود لیست پاداش تهیه کنند، 2 پیام ضمنی مهم به فرزندشان منتقل میکنند: 1) نیازهای تو برای ما مهم است و ما به آنها توجه میکنیم؛ و 2) نحوه رفتار تو برای ما مهم است و تلاش برای انجام رفتار مناسب به تو کمک میکند تا به چیزهایی که دوست داری برسی.
گام 2: شناسایی رفتارهای مطلوب
بچهها به صورت خودکار نمیدانند که چکاری باید انجام دهند و به همین دلیل به طور مداوم در حال آزمون و خطا در محیط خود هستند و باید از والدین خود بیاموزند که بهتر است چگونه رفتار کنند؛ بنابراین برای توانمند شدن، پدر و مادر فعالانه سعی میکنند رفتارهای استاندارد را در فرزند خود شکل دهند. هرچند این بدان معنا نیست که والدین باید تمام رفتارهای فرزند خود را کنترل کنند یا حقوق شخصی آنها را به عنوان یک انسان مستقل به رسمیت نشناسند. برعکس، این موضوع شامل تنظیم معیارهای رفتاری بر اساس ارزشهای معقول و تشویق نوجوان برای پیروی کردن از آنها است (و در نهایت، بجای پیروی کردن صرف از استانداردها، انتخاب خودشان نیز اهمیت مییابد). هدف این کتابچه آموزشی این نیست که به والدین بیاموزد چگونه رفتارهای خاصی را با روشی خاص به فرزندان خود بیاموزند. با این حال، بیشتر والدین موافق آموزش و تقویت رفتارهای اجتماعی اساسی زیر در نوجوانان خود هستند:
|
بدون شک والدین رفتارهای دیگری نیز مد نظر دارند که میخواهند به این لیست اضافه کنند اما چیزی که منظور ماست، آگاهی دادن به نوجوان در مورد رفتارهای خاصی است که والدین انتظار دارند از نوجوانانشان ببینند؛ تا فرزندان بدانند چه انتظاراتی از آنها می رود.
گام 3: شناسایی رفتارهای نامطلوب
درست همان طوری که اغلب والدین یکسری رفتارهای خاص را از نوجوان انتظار دارند، به همان اندازه برخی رفتارهای خاص آنها را نیز نمیتوانند تحمل کنند. مثل:
هستند. |
برخی والدین سعی میکنند از ارائه پاداش طفره بروند درحالیکه تحمل خیلی از رفتارها را نیز در فرزندشان ندارند. با این حال میتوانند به حذف یا کاهش رفتارهای مشکلآفرین پاداش بدهند.
به عنوان مثال: امیر 13 ساله، 3 الی 4 بار در هفته برای تخلفات مختلف به دفتر مدرسه ارجاع داده میشد. والدین امیر به منظور اصلاح رفتارهای ناسازگارانه او قرار گذاشتند که اگر این تعداد رفتن به دفتر مدرسه به 1 بار در هفته کاهش یابد، 2 هزار تومان به پول توجیبی هفتگی وی اضافه میشود؛ و در صورتی که به طور کامل نظم و انضباط را رعایت کند و اصلاً به دفتر معرفی نشود، 5 هزار تومان به پول تو جیبی اضافه میشود (این روش پاداش دادن در کاهش شدت رفتارهای مشکلآفرین یا رفع کامل آنها کمک میکند.) |
به عنوان مثال: سمیرا 14 ساله هر وقت خواهرش وی را عصبانی میکرد وی را کتک میزد. یک بار زمانی که سمیرا دوباره از خواهرش عصبانی شد، از کتککاری پرهیز کرد. مادرشان همان موقع به او گفت «آفرین من بهت افتخار میکنم که خواهرت را کتک نزدی» و به عنوان پاداش با وی یک فیلم تماشا کردند (این پاداش از شدت رفتار نامناسب میکاهد). |
گام 4: ارائه پاداش
خوب، اکنون سؤالی که باید پاسخ داد این است، شما چگونه باید عمل کنید زمانی که در نهایت نوجوان شما آنچه میخواستید را انجام داد؟ در این حالت شما به وی پاداش میدهید تا ضمن بیشتر شدن آن رفتار، بتوانید شانس تکرار شدنش را افزایش دهید. در درجه اول باید به یاد داشته باشید که به محض مشاهده رفتار مطلوب، بلافاصله پاداش ارائه شود. پاداشهای معنوی مثل ستایشهای کلامی و قدردانی باید مورد استفاده قرار بگیرد و در اغلب موارد همین مقدار کافی خواهد بود. اگر کافی نبود، بعد از شناسایی رفتار مطلوب به شکلی محسوس به پاداش اولیه بیفزایید. زمانبندی بسیار مهم است. هرچه زودتر پاداش را ارائه شود، تأثیر بیشتری خواهد داشت. هرچه دیرتر باشد ممکن است کودک به اشتباه آن را به حساب کار دیگری بگذارد یا وی را تشویق به پیش گرفتن پاداش برای دفعات بعد کند (گروکشی).
به عنوان مثال: پدر حسین 13 ساله، به خاطر اینکه وی در امتحان هفته پیش نمره 20 گرفته بود برای او یک بازی کامپیوتری جدید گرفت. حسین از هدیه خود خوشحال شد اما آن را با نمرهی خوبش مرتبط نمیدانست و این دستاوردش هیچ انگیزهی بیشتری برای درس خواندن در وی ایجاد نکرد. پس او شروع به درخواست بازیهای بیشتر از پدرش کرد (ارائهی خیلی دیر پاداش، نه تنها باعث تقویت رفتار وی نشد بلکه گروکشی را در او به وجود آورد). |
علاوه بر اهمیت دادن به موقع پاداش، ناگهانی و غیرمنتظره بودن پاداش نیز میتواند تأثیر زیادی بر نوجوان و میل به تکرار آن رفتار داشته باشد. البته منظور ما در این مورد پاداشهای اساسی است. در حقیقت از آنجایی که نوجوان پیشبینی نمیکرده پاداشی در کار باشد و ناگهان آن را دریافت میکند، بسیار تأثیرگذار است و سعی میکند دوباره رفتارهای خوب از خود نشان دهد چرا که هر لحظه ممکن است پاداشی در انتظارش باشد. والدینی که اجازه نمیدهند فرزندشان چیز خاصی را درخواست کند و پاداشهای تصادفی و غیرمنتظره میدهند؛ معمولاً موفق تر هستند.
به عنوان مثال: مریم 18 ساله تمام هفته در حال سخت تلاش کردن و مطالعه برای امتحان نهایی خود بود. شب قبل از امتحان، والدین وی خیلی غیرمنتظره به اتاقش رفتند و ضمن تشویق او، وی را با غذای مورد علاقهاش هیجانزده کردند. بعد از صرف شام، مریم یک دور بیشتر مطالبش را مرور کرد و تلاشش را بیشتر نمود. (والدین مریم ضمن پاداش معنوی تشویق وی، یک پاداش غیرمنتظره نیز به پاداش پایه اضافه کردند) |
والدین همچنین میتوانند، بعضی رخدادهای روزمره را به «پاداشهای ارزشی» تبدیل کنند. مثلاً یک روز که والدین تصمیم میگیرند استراحت کنند و غذا نپزند، یک رفتار مطلوب فرزند خود را انتخاب کرده و بگویند چون این رفتار خوب را انجام دادی ما برای صرف غذا به رستوران میرویم.
اما برخی از نوجوانان نیز پاداشهای بزرگ را دوست دارند مانند، اتومبیل، سفر یا لپتاپ. حتی چنانچه توانایی تهیه این پاداشها را نیز دارید، چون احتمال میرود این امکان همیشه فراهم نباشد تا چنین پاداشهایی را ارائه کرد، یک سیستم امتیازی یا ژتونی راه بیندازید تا نوجوان با هر رفتار مثبت یک ژتون با اعتباری مشخص دریافت کرده و هر روز به سمت پاداش مد نظر خود نزدیکتر شود؛ ضمن آنکه رفتار مطلوب نیز در او تقویت میشود.
به عنوان مثال: شبنم 15 ساله میخواهد یک پخشکننده موسیقی به قیمت 250 هزار تومان بخرد. والدین شبنم به او پیشنهاد دادند که هر نمره بین 18 تا 20 او یک ژتون 25 هزارتومانی خواهد بود و میتواند بعد از در یافت 10 ژتون، پول مورد نیاز را از والدین تحویل گرفته و وسیلهی مورد علاقهاش را خریداری کند. (با استفاده از این سیستم تشویقی، شبنم در مسیر رسیدن به هدفش و کسب ژتونها، طی سه الی چهار ماه و با یک تلاش منظم و قابل اندازهگیری به پاداش خود دست مییابد). |
اگر نوجوان شما تنها با پاداشهای معنوی مثل تعریف و تمجید به رفتار مطلوبش ادامه میدهد و برایش کافی است، روش خود را ادامه دهید و پاداشهای اساسی را برای رفتارهای دیگر نوجوان که اجرا یا تداوم آن برایش دشوار تر است بکار ببرید؛ بنابراین چنانچه لازم بود از پاداشهای اساسی برای گسترش رفتار مطلوب استفاده کنید و همیشه آن را با پاداشهای معنوی ترکیب کنید. ممکن است پس از مدتی رفتار مورد نظر شما تبدیل به عادتی پایدار شده و دیگر نیازی به پاداش اساسی نباشد؛ با این حال استفاده از پاداشهای معنوی را برای همیشه ادامه دهید.
پاداش دادن
اشتباهات رایج پدر و مادرها
پاداش دادن به رفتار نامناسب نوجوان برای برگشت از رفتارش: حتی چنانچه صبر و تحمل شما زیاد نیست، فراموش نکنید که تحمل کردن رفتار نامطلوب در کوتاه مدت بسیار بهتر از تقویت کردن آن است. در واقع این راهی برای باجگیری از والدین و تحت فشار گذاشتن آنهاست.
به عنوان مثال: دانیال 12 ساله، مدام به پدرش برای بردن او به پارک نق می زند. پدرش ابتدا به او میگوید «نه»، اما در نهایت از نق زدنهای او خسته شده و با اجابت خواست او میخواهد جلوی نق زدنش را بگیرد. (رفتار نق زدن در کودک با گوش دادن به در خواست او افزایش مییابد). |
خندیدن به رفتارهای نادرست: خندیدن میتواند نشانه پاداش عاطفی به کودک باشد و باعث تقویت رفتار نادرست وی گردد. هر چند که ممکن است پدر و مادر تحریک شوند تا به رفتار نامناسب فرزندشان بخندند اما باید به این نکته توجه کنند که با خندیدن آنها ممکن است نوجوانشان این رفتار اشتباه را در جای دیگری تکرار کند.
رشوه دادن به کودک برای اینکه رفتاری را انجام ندهد: رشوه دادن به نوجوان باعث ادامه یافتن رفتار نامناسب وی و احساس سرخوردگی و ناتوانی در والدین میشود. برای جلوگیری از این کار نامناسب، به سادگی میتوانید پاداش دادن رفتار نوجوان را تا زمانی که رفتار مناسب از وی سر نزده به تأخیر بیندازید.
به عنوان مثال: مادری برای دو پسر 15 و 13 ساله خود کفش ورزشی مخصوصی خرید تا از این به بعد رفتار مناسبی داشته باشند. آنها در ابتدا به طور موقت رفتارشان بهتر شد اما پس از مدتی دوباره رفتار نامناسب خود را از سر گرفتند. (خریدن کفش رفتار اشتباه آنها را کاهش نداد بلکه به آنها یاد داد که انتظار پاداش هم داشته باشند). |
پاداش دادن به نوجوان زمانی که آنها از شما مطالبه پاداش دارند (باجگیری): این کار باعث میشود نوجوان یاد بگیرد که شما را اغفال کند، تهدید کند و از این طریق به هدف خود دست یابد؛ در این شرایط نه تنها رفتار ناشایست تغییری نکرده بلکه از این رفتار نامناسب خود برای رسیدن به مطالبات نابجایش نیز استفاده میکند.
به عنوان مثال: کاوه 18 ساله به پدرش میگوید «اگر اجازه ندهی که از اینترنت استفاده کنم من کامپیوتر تو را میشکنم ...». |
والدین باید بیاموزند که تحت هیچ شرایطی تسلیم این تهدیدات نشوند (فارغ از اینکه تهدید چقدر جدی باشد) زیرا این رفتار با تقویت کردن به مرور وخیم تر میشود، پس در همان ابتدا باید جلوی این رفتار گرفته شود. چنانچه تهدید به شدت آسیبرسان یا خطر جانی به همراه دارد، نیاز به مداخله حرفهای (درمان، بستری کردن و استفاده از قوانین) ضروری است. همچنین والدین بهتر است با اتخاذ یک موضع قاطع با این رفتار نوجوان مقابله کنند و جهتدهی مناسبی به رفتار وی دهند.
به عنوان مثال: پدر کاوه میتواند در جواب تهدید او بگوید: «من دیگه نمیخوام همچین حرفی از تو بشنوم، تو رئیس من نیستی که به من دستور بدی و من هم نمیخوام توی دهنت بزنم ...». |
و یا اینکه والدین میتوانند باجگیری نوجوان را نادیده گرفته و همچنان بر موضع خود بمانند تا او در نهایت عقبنشینی کند.
به عنوان مثال: پدر کاوه میتواند جواب دهد: «باشه هر کاری که میخوای انجام بده اما شکستن کامپیوتر باعث نمیشه که به تو اجازه بدم از اینترنت استفاده کنی ...». |
هر کدام از این تکنیک ها را میتوان انجام داد. بسته به اینکه تعاملات خانوادگی و سبک فرزند پروری والدین چگونه است، یکی از این راهکارها میتواند مناسب باشد.
استفاده کردن از پاداشهای اساسی و نه پاداشهای مورد علاقه: این کار باعث میشود که فرزندتان تنها بر روی پاداش تمرکز کند و کمکی به بهبود رفتار وی نشود. همچنین میتواند احساس نارضایتی را در او تقویت کند.
توجه واکنشی (نسبت به رفتار خاص) و نه توجه فعال (توجه مناسب و مستمر): باز هم تکرار میکنیم که توجه کردن به فرزند پاداشی معنوی است که فرزندتان همواره به دنبال آن است. اگر فرزندتان این توجه را دریافت نکند، ممکن است برای کسب این توجه به رفتارهای منفی اقدام کند (جلب توجه).
به عنوان مثال: سهیل 15 سال دارد. وی تمایل دارد زمان بیشتری را با پدرش که 60 ساعت در هفته مشغول به کار است بگذراند اما نمیداند که این مسئله را چطور به پدرش بگوید. وی مرتباً قوانین خانه را زیر پا میگذارد و در مدرسه نیز مشکلاتی را ایجاد میکند. هر بار که سهیل این کارها را میکند پدرش از دست او عصبانی شده و به مدت طولانی او را نصیحت میکند. (سهیل یاد گرفته است که هر گاه رفتار بدی نشان دهد، پدرش به او توجه بیشتری میکند درحالیکه در شرایط عادی کاری با وی ندارد). |
معاف کردن یعنی حذف عامل آزارنده به منظور افزایش رفتار مطلوب. معاف کردن نیز مانند پاداش دادن بایستی با دقت بهکاربرده شود تا سبب تقویت رفتار مثبت و کاهش رفتارهای نامناسب شود.
مثالهایی که نشاندهنده تأثیر آزاد گذاشتن است:
به عبارت دیگر، دادن پاداش از طریق توقف رفتارهایی که آزارنده است.
به عنوان مثال: سینا 14 سال دارد، وی موظف است امشب ظرفهای شام را بشوید؛ اما به این خاطر که در آشپزی به مادرش کمک کرده و برای تقویت رفتار خوب او، والدینش او را از شستن ظرفها معاف میکنند (معاف کردن وی از رفتار ناخوشایند برای تقویت رفتار کمک کردن در آشپزی). |
والدین باید برای معاف کردن فرزندان از انجام برخی تکالیفشان احتیاط کنند و آنها را از انجام وظایف اصلیشان معاف نکنند. نوجوان همواره نیاز دارد که یاد بگیرد وظایف خود را بایستی به صورت منظم و مداوم انجام دهد و چیزی نباید مانع آن شود. همچنین نباید به طور دائم از معاف کردن برای تقویت کردن رفتار مثبت استفاده کرد، بلکه استفاده از آن باید مبتنی بر شرایط ناخواسته و پیش آمده باشد نه اینکه به عنوان استراتژی رفتاری دائمی بکار برده شود.
شایعترین استفاده غیر صحیح از معاف کردن زمانی است که والدین، نوجوان را از انجام مسئولیتهای ضروری اما ناخوشایند معاف میکنند؛ این موضوع باعث میشود که آنها برای فرار از مسئولیت خود بیشتر تقویت شوند. عموماً این حالت زمانی رخ میدهد که نوجوان از فعالیت یا مسئولیت خود شکایت کرده و از انجام آن امتناع میکند. در این شرایط بعضی والدین کلافه میشوند و نوجوان را به حال خود رها میکنند و در نتیجه با این کار رفتار نامناسب او تقویت میشود.
به عنوان مثال: ماریا 16 سال دارد، وی از رفتن به مدرسه امتناع میکند. والدین در برابر اصرار وی کمی مقاومت میکنند اما در نهایت خسته شده و به او اجازه میدهند تا در خانه بماند. (ماریا از رنج ناشی از رفتن به مدرسه رهاشده و عدم تبعیت او از والدین نیز تقویت میشود). |
با کمی دقت متوجه میشویم که این حالت همان شکل خفیفتری از اخاذی است. زمانی که کودک از تکلیف یا همان مسئولیت خود شکایت میکند، در واقع در حال بیان کردن این موضوع است که «اگر من را مجبور کنید این کار را انجام دهم شما را کلافه میکنم ...پس بگذارید من این کار را انجام ندهم تا شما هم آرامش داشته باشید. اگر شما در این باره پافشاری کنید، من نه تنها بیشتر اعتراض میکنم بلکه صدایم هم بلندتر می شود. در واقع روش من آزار دادن شما برای تسلیم کردن شماست، تا دست از سر من بردارید یا دچار این تصور شوید که من واقعا به کمک نیاز دارم و اگر بیشتر اصرار کنید به من آسیبی میرسد».
نتیجه آنکه والدین نباید نوجوان را از تکالیفش معاف کنند، یا به راحتی اجازه اخاذی را به وی بدهند و مقاومت را نیز در فرزندشان تقویت کنند. اگر نوجوان از انجام چارچوبهای توافق شده امتناع کرد، در این حالت والدین باید تمامی پاداشها یا امتیازات او را به تأخیر بیندازند تا در نهایت وی بیاموزد که بایستی به درخواست والدین خود احترام بگذارد. اگر نوجوان شما، روش دوم را اجرا کرد_ تلاش برای متقاعد کردن شما که وی درمانده است، نیاز به کمک دارد یا پذیرش ناتوانی او – به او توجهی نکنید. نوجوانان نیازی به کمک ندارند و همیشه میتوانند وظایف خود را انجام دهند، حتی اگر آنها در رنج ناشی از یک رویداد ناخوشایند باشند یا در دوره بیماری هستند و یا حتی مشکلات عاطفی داشته باشند؛ نوجوانان در تمامی این شرایط باز هم توانایی انجام وظایف خود را دارند پس نگران آنها نباشید.
«من همیشه با پسرم صحبت میکنم. من حتی سعی میکنم در موقعیتهای مختلف ازش تعریف کنم، اما اون همیشه رفتارهایش برای من غیرقابلکنترل است و من هیچ کاری نمیتوانم بکنم».
زمانی که پدر و مادر به این احساس میرسند، کنترل شرایط محیطی نوجوان میتواند رویکرد موثری در ارتباط با رفتارهای مشکلآفرین فرزندشان باشد. گاهی والدین رفتارهای کودک خود را نمیتوانند کنترل کنند اما اغلب قادرند محیط او را کنترل کنند، حتی محیطهای دور از خانه. کنترل محیطی میتواند شامل اصلاح برنامهها، ساختار دادن به برنامهها، معرفی کردن افراد جدید به محیط کودک و حتی تقویت رفتار مناسب والدین است.
برای مثال: سپهر 16 سال سن دارد. وی همواره با دوستان خلافکار خود معاشرت میکند و بعد از مدرسه به همراه آنها است و همواره به مشکل بر میخورد. والدین وی او را در یک کلاس بازیگری ثبتنام کردند که تمام وقت او را بعد از مدرسه پر میکند و او دیگر زمانی برای گذراندن با دوستان خلافکارش ندارد. بر اساس راهکار والدینش دیگر سپهر زمانی برای به دردسر افتادن ندارد... |
برای مثال: مژده 13 ساله است. وی بعد از کلاس ورزش خود که سه روز در هفته است، خسته به خانه بر میگردد و همواره نیز با پدر خود درگیر است. پدرش از عمه او که شخصی آرام و اجتماعی است و مژده نیز روابط خوبی با او دارد دعوت میکند تا مدتی را در منزل آنها بگذراند. بر اساس این تصمیمگیری پدر، تغییر در فضای خانه و وارد شدن فردی اجتماعی و جدید میتواند در تغییر جو خانه و کاهش تنش بین اعضای خانواده با ورود شخص جدید تعدیل یابد. کنترل شرایط محیطی میتواند حتی در برگیرنده اضافه کردن، حذف کردن، تغییر وضعیت یا قطع دسترسی به محیطها یا شرایط خاص را شامل شود. |
برای مثال: آریا 18 سال دارد. وی تنها اجازه دارد تا ساعت 11 شب با اینترنت کار کند و او از این تصمیم تمرد میکند. مادر وی در ساعت 11 و یک دقیقه سیم کامپیوتر را از برق میکشد. وی یاد میگیرد که در زمان تعیینشده باید کارش را تمام کند. (حذف آیتم مشکلساز به او یاد میدهد به قوانین احترام بگذارد، حتی در زمانی که دوست ندارد این کار را انجام دهد). |
برای مثال: وحید (15 ساله) با دوستان خود در پارک بسکتبال بازی میکند؛ اما والدین وی به دوستان او اعتماد ندارند و نگران آسیب رسیدن به فرزندشان هستند. آنها یک تور بسکتبال متحرک خریدند که در نزدیکی خانه آنها نصب میشود و از این پس وحید میتواند در نزدیکی خانه با دوستانش بازی کند و نظارت والدینش را نیز داشته باشد. |
علاوه بر این، تغییر دادن فعالیتهای خاص، تنظیم زمان خواب، تغییر ساختار اتاق یا حتی تغییر محیط زندگی برای افزایش نظارت و مشاهده رفتار نوجوان نیز از جمله مؤلفههای تغییر در محیط هستند.
برای مثال: سارا (15 ساله) بعد از ظهرها تمرین ویولن انجام میدهد و پس از آن شب تکالیفش را انجام میدهد اما اغلب اوقات انجام تکالیف ناقص می مانند و او نیز به خواب می رود. مادرش به وی میگوید تا تکالیفت را انجام ندادی نباید ویولن تمرین کنی. (تغییر در زمان فعالیت سارا باعث میشود که او بتواند تکالیفش را انجام دهد و عملکرد تحصیلی وی ارتقا یابد). |
اگر تمامی تکنیک های کمک حرفهای و کنترل محیط شکست خورد، در آخرین چاره پدر و مادر میتوانند از تغییر محل زندگی به عنوان آخرین راه حل استفاده کنند.
برای مثال: مادری تمام تلاشها را برای کمک به فرزند 16 سالهاش برای دور کردن وی از گروه دوستان نابابش و حفاظت از وی انجام داده ولی همه آنها شکستخوردهاند؛ بنابراین همه خانواده به مشهد برای گروه درمانی مهاجرت کردند. (او با این کار توانست فرزند خود را از محیط بد دوستانش دور کند. جابهجایی ناگهانی بدون دریافت حمایت لازم یا حرفهای برای نوجوانان دارای مشکلات عاطفی، تأثیر مثبتی بر جای نمیگذارد). |
" سیب خیلی دوور از درخت نمی افتد.."
ارائه مدل یا آموزش با استفاده از مثال، قدرتمندترین فرایند فرزند پروری است. نوجوانان به صورت مداوم به دنبال الگوهای رفتاری در زندگی خود میگردند، حتی اگر خود آنها نیز به این امر اعتراف نکنند اما آنها اغلب رفتار بزرگترها را تقلید میکنند. والدین میتوانند از طریق رفتارها، نگرشها و بیانات روزانه خود مثالهایی را برای فرزندان خود محیا کنند چه آگاهانه چه غیرآگاهانه.
برای مثال: روبن میخواهد به پسر 13 ساله خود آموزش دهد تا به خانمها احترام بگذارد. او همواره با همسرش مؤدبانه صحبت میکند و به وی احترام میگذارد (پسر وی مزایای این سبک رفتار را از نزدیک میبیند و به احتمال زیاد آن را تکرار میکند). |
این روش آموزش بسیار موثر تر از روش مستقیم است؛ زیرا در این حالت نوجوان از نزدیک مشاهده میکند که والدین نیز چگونه رفتار ارزشمند را خود انجام میدهند و تنها در حد دستور دادن به فرزندشان نیست.
برای مثال: صادق (18 ساله) شروع کرده به تجربهی مصرف سیگار. زمانی که مادر وی متوجه میشود، به او در باره خطرات سیگار آموزش و وی کشیدن سیگار را متوقف کرد؛ اما زمانی که دید پدرش نیز سیگار میکشد مجدداً استعمال سیگار را شروع کرد و به آن اعتیاد پیدا کرد. |
برای مثال: پدری، اغلب با دو پسرش که 13 و 15 سال دارند در ارتباط با احترام گذاشتن به دیگران صحبت میکرد اما در حضور دیگران بر سر همسرش فریاد میزد...هر دو پسر وی در ارتباط با معلم خود مشکل داشتند و یکی از آنها در بزرگسالی به هتاکی و تجاوز به حقوق دیگران متهم شد (نمونه رفتار پدر مدلی شد برای رفتارهای نامناسب پسرانش در ارتباط با دیگران). |
مدلسازی رفتار مثبت برای نوجوان لزوماً تعیینکننده حذف تمام مشکلات رفتاری در نوجوانان نیست اما احتمال آن را بسیار افزایش میدهد. با دانستن این امر والدین میتوانند مدلسازی فعالانهای را برای فرزندانشان ایجاد کنند.
روشهای مدلسازی فعالانه:
اغلب والدین از جملات دستوری و امری برای اصلاح رفتار فرزندان خود استفاده میکنند اما واقعیت این است که دستور دادن یا امر کردن برای تبعیت نوجوان از یک رفتار اشتباه است. در حالت دستور دادن، والدین تصور میکنند که نوجوان خود میداند باید چه کاری را انجام دهد اما تمایلی به آن ندارد. والدین باید بدانند که چه چیزی را از فرزندشان میخواهند و بعد آن را از نوجوان خود درخواست کنند. توضیح دادن اصول برای نوجوان به جهت تبعیت از آنها با تواناییهای ذهنی پیچیدهتر میتواند کمک کننده باشد. با این حال، اگر باز هم نوجوان در ارتباط با دستورات سؤالی داشت والدین باید به درستی به وی پاسخ دهند و برای این سؤالها آماده باشند. دستورالعمل شامل توضیحات، جملات انگیزشی و اصطلاحات مورد نیاز جهت کمک به نوجوان برای کسب مهارت در یک تکلیف است.
برای مثال: پدری میخواهد به دختر 13 ساله خود آموزش دهد تا اتاقش را رنگ کند. ابتدا، باید توضیحات را طبق مراحل زیر ارائه کند: آماده و تمیز کردن. سپس وسایلی را که دخترش برای رنگ کردن اتاق به آنها نیاز دارد به او نشان دهد. در نهایت، او را تشویق کند و به او کمک کند تا رنگآمیزی را انجام دهد به جای اینکه منتظر بماند تا وی به اشتباهی دست بزند و او را سرزنش کند. |
از آنجایی که مشاهده یک عمل قبل از انجام آن در یادگیری بسیار موثر است، برای آموزش میتوان از مدلسازی کردن برای نوجوان بهره جست. انجام کاری با مشارکت یکدیگر علاوه بر افزایش سرعت و دقت کار، در ایجاد روابط مناسب والد- فرزند نیز بسیار موثر است. در هنگام آموزش به نوجوان، والدین علاوه بر رعایت موارد ذکرشده باید سن و تواناییهای فیزیکی فرزندشان را نیز به درستی در نظر بگیرند و متناسب با آن به وی آموزش دهند.
به عنوان مثال: پدری میخواهد به پسر 16 ساله خود رانندگی یاد دهد. او ابتدا باید اجازه دهد که پسرش رانندگی او را مشاهده کند. سپس به وی تمامی اجزا داخلی ماشین و عملکرد آنها را آموزش دهد و پس از آن از او بخواهد در یک شرایط امن در یک خیابان خلوت شروع به روشن کردن ماشین و راندن با سرعت پایین کند و در نهایت به تدریج تمامی قوانین را به وی بیاموزد. |
مراحل زیر میتواند به افزایش کیفیت آموزش و پاسخدهی مناسب نوجوان به آموزشها کمک کننده باشد:
هنگامی که بر یک رفتار مسلط شد، به آرامی شدت تشویق را کاهش دهید و آن را وسیلهای برای یادگیریهای بزرگتر وی قرار دهید.
نادیده گرفتن یعنی، توجه نکردن به رفتاری برای کاهش یافتن شدت آن. فرضیهای که در پس نادیده گرفتن وجود دارد این است که نوجوانان بسیاری از کارها را به دلیل اینکه والدین را تحت تأثیر قرار دهند، انجام میدهند؛ درحالیکه لزوماً منتظر پاسخ نیستند. به عنوان مثال: نوجوان برای اینکه از عواقب کار اشتباه خود فرار کند، احساس گناه یا خشم را در والدینش شعله ور میکند. در ارتباط با این رفتار نوجوانان، در درجه اول رفتارهای کلامی مشاهده میشود و یا رفتارهایی مانند کوبیدن در به هم یا اوقات تلخی کردن. زمانی که به یک رفتار بیتوجهی نشان میدهید، اتاق را ترک نمیکنید، کاری جدید را شروع نمیکنید یا به طور کامل او را از نظرتان دور نگه نمیدارید؛ شما تنها به رفتار وی بیتوجهی میکنید. بیتوجهی کردن خصوصاً در زمانی که والدین از بیان هیجانی خنثی نیز همزمان استفاده کنند، ابزار قدرتمندی در برابر رفتارهای نامناسب فرزند به شمار می رود.
بیتوجهی کردن تنها باید در شرایط زیر استفاده شود:
برای مثال: شروین 14 سال دارد و از والدینش درخواست کرده که قبل از اینکه تکالیفش را انجام دهد، فیلم ببیند. مادرش به وی اجازه نداده و گفته تا زمانی که تکالیف تمام نشود حق دیدن فیلم ندارد. شروین کتابش را روی زمین میاندازد و با عصبانیت به اتاقش می رود و در را محکم به هم میکوبد. مادرش هیچ پاسخی به رفتارهای وی نمیدهد، 20 دقیقه بعد او از اتاق بیرون میآید درحالیکه آرام است. |
برخی از استفادههای شایع نامناسب از بیتوجهی کردن
بیتوجهی کردن به نوجوان در زمانی که هدف وی کسب توجه والدین است میتواند آسیب زننده باشد. ولو آنکه رفتار نوجوان نامناسب باشد. توجه کردن به نوجوان از نیازهای اساسی برای رشد وی محسوب میشود. اگر نوجوان از مسیر نامناسبی به دنبال کسب توجه والدین باشد، والدین باید به جای نادیده گرفتن وی رفتارهای مثبت جستجوی توجه را به او بیاموزند.
بیتوجهی نسبت به پرخاشگری
تکنیک بیتوجهی نباید در برابر رفتارهای پرخاشگرانه بکار گرفته شود (مانند تهدید به خودکشی یا بی بند و باری)، اگر نوجوان شما از این رفتارها برای کسب توجه استفاده کند و شما به وی توجه نکنید، میتواند آسیب زننده باشد.
نادیده گرفتن و کوتاه آمدن
اگر شما در ابتدا رفتاری را نادیده بگیرید و سپس به آن توجه کنید، با این کارتان نوجوان را تقویت میکنید تا بیاموزد که اگر به اندازه کافی و طولانی مدت رفتاری را انجام دهد سبب توجه شما میشود.
نادیده گرفتن ناموفق
اگر با نادیده گرفتنتان، رفتار فرزندتان متوقف نشد و یا موجب افزایش خشم و برانگیختگی وی شد، این کار را تکرار نکنید و در عوض از روشهای دیگر استفاده کنید. اگرچه بیتوجهی کردن را میتوانید در شرایط دیگری همچنان استفاده کنید.
پیامدهای طبیعی بیانکننده این موضوع است که به نوجوان اجازه دهیم تا با پیامدهای طبیعی یک رفتار خود روبرو شود. این تجربیات باعث میشود نوجوان بیاموزد که در شرایط متفاوت مانند مدرسه، ارتباط با دیگران، اشتغال و سایر تعاملات اجتماعی، به صورت مناسبی عمل کند. این تجربیات همچنین امکان درس گرفتن از اشتباهات را نیز فراهم میکند. همچنین والدین نباید برای این تجربیات نوجوانشان تنبیه یا سرزنشی در نظر بگیرند.
والدین باید به صورت مداوم فرزندانشان را در ارتباط با پیامد بالقوه رفتارشان آگاه کنند تا آنها در زمان مواجهشدن با شکست، دچار احساس سردرگمی و شگفتزدگی نشوند؛ بنابراین یک بار برای همیشه به آنها بیاموزید که باید خودشان عواقب رفتارشان را بپذیرند و والدین نمیتوانند در این زمینه برای آنها کاری انجام دهند. برای نوجوانانی که دارای مشکلات یادگیری یا توجه هستند، والدین باید با استفاده از الگوسازی رفتاری و با مدلسازی این امر را به نوجوانشان بیاموزند زیرا این نوجوانان اغلب در توانایی پیشبینی عواقب رفتاری نا توانی دارند.
برای مثال: آرمان 15 سال دارد و در تیم فوتبال مدرسه دعوا به راه میاندازد. وی از والدینش خواست که با مربیاش صحبت کنند و او را راضی کنند تا آرمان مجدداً به تیم برگردد. ولی والدینش به او میگویند چون خودت دعوا کردی باید خودت نیز عواقبش را بپذیری. |
پیامدهای طبیعی رفتار همچنین میتواند نوجوان را برای مواجهه با دنیای حقیقی آماده کند. خصوصاً موجب ایمنی آنها در برابر سوءمصرف مواد و الکل میشود.
برای مثال: رضوان 13 سال دارد، او در جریان بازی با خانوادهاش بارها و بارها تقلب میکند. والدینش چندین بار به آرامی به وی تذکر دادند تا از کار خود دست بکشد اما وی همچنان تقلب میکند و والدینش در نهایت تصمیم گرفتند که او را در بازی شرکت ندهند (محروم شدن از دنیای حقیقی پیامد رفتار تقلب وی بود). |
برای مثال: ورونیکا 16 سال دارد و بعد از رانندگی در حال مستی به خانه بازمیگردد. مادرش سوییچ ماشین و مدارک رانندگی وی را میگیرند تا زمانی که در برنامه 6 ماهه ترک الکل شرکت کند. |
مثالهایی دیگر در ارتباط با پیامدهای طبیعی رفتار:
رفتار: نوجوان به پدر و مادرش نق میزند تا چیزی را به دست بیاورد
پیامد: نوجوان تا زمانی که به صورت منطقی و بدون نق زدن از والدینش درخواست نکند، چیزی به دست نمیآورد.
رفتار: نوجوان وسایل خود را مرتب نمیکند و وسایلش در همه جا پراکندهشدهاند.
پیامد: وسایلش را در کمد قرار میدهند و تا چند روز نمیتواند به آنها دست بزند.
رفتار: نوجوان با کج خلقی تلاش میکند تا مطالباتش را از والدینش بگیرد.
پیامد: نوجوان تا زمانی که به آرامی و با احترام درخواست نکند والدین چیزی را به او نمیدهند.
رفتار: نوجوان چیزی را میشکند یا برخی از وسایل را از خانه میدزدد.
پیامد: نوجوان مجبور میشود خسارت هر چیزی را که شکسته بپردازد و هر چه را که دزدیده برگرداند (برای این کار مجبور میشود کار کند).
پیامد طبیعی رفتار نباید باعث احساس گناه در شما شود اجازه دادن به نوجوان برای پذیرش پیامد طبیعی رفتارش ممکن است باعث ایجاد احساس گناه در شما یا حس شکست در وظیفه والدینیتان در قبال فرزندتان شود. مخصوصاً زمانی که نوجوان شکایت و اعتراض میکند. خود را برای این احساس همیشه آماده کنید و سعی کنید صبور باشید تا به هدف خود برسید. به خاطر داشته باشید که روبرو شدن با پیامد مشکلات رفتاری امری طبیعی است و به نوجوانتان زبانی را آموزش دهید که بتواند در دنیای حقیقی از آن استفاده کند؛ در جایی که کسی برای کمک به آنها حضور ندارد. زمانی که شما از این تکنیک استفاده میکنید، شما نفع بزرگی را به نوجوانتان میرسانید و قصد صدمه زدن به آنها را ندارید. |
ابزارهایی برای اجتناب
واژه تنبیه برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد. در تعریف بالینی از تنبیه به عنوان ارائه پیامد ناخوشایند یا دردناک به منظور توقف یک رفتار ناپسند یاد میشود.
برای مثال: مهران به خاطر خلاف در رانندگی به دادگاه میرود. قاضی حکم میکند که وی باید 5 جلسه در آموزشگاه رانندگی، آموزش ببیند (رفتن به کلاسهای خستهکننده آموزش رانندگی تنبیهی است برای رانندگی نامناسب توسط مهران). |
انواع تنبیه:
جریمه، روش آزارنده دیگر ای است که اشاره دارد به استفاده از رفتاری برای کاهش رفتار نامناسب؛ در واقع پاداش رفتار در جهت معکوس. سیستم های قانونی به وفور از این روش استفاده میکنند و روش استفاده والدین نیز به همین صورت است و تفاوتی ندارد.
برای مثال: مهران به دلیل سرعت بالای در رانندگی توسط پلیس متوقف میشود و یک برگه جریمه نقدی دریافت میکند (پرداخت پول هزینه سرعت بالای وی است). |
برای چه ما باید از تنبیه و جریمه استفاده کنیم؟
مشکلات ناشی از تنبیه و جریمه
اشکال بکار گیری از تنبیه و جریمه
برای مثال: مارال 15 سال دارد، تلاش میکند تا مادر خود را متقاعد کند که وی با دوستانش به کنسرت برود. مادرش از اصرار وی عصبانی شده و سر او فریاد میکشد که به اتاقش برود و حق تماشای تلویزیون هم ندارد (مارال در اینجا نیاز دارد تا مهارتهای مذاکره کردن و درخواست منطقی را بیاموزد اما با تنبیه شدن توسط مادرش چیزی را نمیآموزد و رفتار وی تغییری نمیکند). |
برای مثال: بابک (18 ساله) مست میکند و به شدت مریض میشود. پس از آن وی سوگند میخورد که دیگر هرگز این کار را تکرار نکند. 2 هفته بعد او دوباره این رفتار را انجام میدهد (در واقع مریضی ناشی از مستی زیاد یک مجازات برای بابک بود اما وی مجدداً این رفتار را تکرار کرد). |
استفاده از تنبیه و مجازات